گفتوگوی شهرامید با سعید آجورلو کارآفرین جوان مصنوعات چرمی
شکست خوردم اما قویتر پیش رفتم
گفتوگوی شهر امید با سعید آجورلو کارآفرین جوان مصنوعات چرمی که چندی است خود را در صفحه اینستاگرامش «کارآفرین شکستخورده» معرفی کرده است.
بسیاری از افرادی که کسبوکارهای بزرگ را در دنیا شکل دادهاند، بارها در مسیر رسیدن به موفقیت دچار بحران شدهاند. بحرانهایی که در بسیاری از موارد موجب شکست آنها شده است، اما آنها نه تنها شکستها را پشت سر گذاشتهاند بلکه مسیر را با اشتیاق بیشتر پیش رفتهاند. کارآفرینان نیز بارها در راستای فعالیتهای خود با موانع بزرگی روبهرو شدهاند اما با قدرت بیشتر حرکت خود را ادامه دادهاند. یکی از کارآفرینانی که با وجود مشکلات فراوان همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد، سعید آجورلو است. این کارآفرین جوان که در حوزه مصنوعات چرمی فعالیت میکند چندی است خود را در صفحه اینستاگرامش «کارآفرین شکستخورده» معرفی کرده است. بیان کلمه شکست به این شکل برای هر کسی میتواند پیامدهای مختلفی داشته باشد اما آجورلو نسبت به بیان این موضوع واهمهای ندارد و همچنان با یادگیری از شکست، کار جدیدی را شروع و با موفقیت در حال پیشروی در بازار حوزه فعالیتش است. «شهر امید» با او به گفتوگو نشسته است تا درباره روند فعالیت و علل شکست و بیان آن به این شکل بیشتر بداند.
درباره حوزه فعالیت کارآفرینی خود توضیح دهید.
قبل از اینکه بخواهم درباره حوزه کارآفرینی خودم صحبت کنم ذکر یک نکته را ضروری میدانم. طبق تعریفی که امروزه از کارآفرینی میشود، کارآفرین کسی است که یک ایده نو و ترجیحا فنآورانه ایجاد میکند یا یک فرایند را بهبود میبخشد. اگر بخواهیم از این نظر به کارآفرینی نگاه کنیم من و خیلی از اشخاص دیگر که بهعنوان کارآفرین شناخته میشوند، کارآفرین نیستیم. البته کار جدیدی که شروع کردهام کارآفرینی محسوب میشود؛ اما اگر بخواهیم به کارآفرینی از دید اشتغالزایی نگاه کنیم، حوزه فعالیت بنده تولید مصنوعات چرمی بود. تقریبا به 130 نفر آموزشدهی داشتم و از این 130 نفر 5 نفر مستقیم با من فعالیت میکردند. کار ما تولید انواع محصولات چرمی بود.
در کشور ما کمتر کسی درباره شکستهایش صحبت میکند ولی شما بهراحتی این موضوع را بیان کردید. درباره آن توضیح میفرمائید؟
شاید گفتن این حرف کمی شعاری به نظر برسد اما از نظر من چیزی بهعنوان شکست وجود ندارد. شکست تنها متوقف شدن فرآیند حرکت ماست. به این فکر کنیم که اگر ما در کاری شکست خوردیم آیا واقعا بههیچوجه امکان ادامه دادن وجود نداشت؟ یا با توقف و بازایستادن ما از حرکت کردن این اتفاق افتاده است؟ حتی اگر این امکان هم وجود نداشته باشد، از دید من شکست نوعی درس گرفتن و تجربه است و باید از آن بهعنوان دانشی که کسب کردهایم استفاده کنیم. من برای این خودم را شکستخورده معرفی کردم که دوره تولیدم را متوقف کردم، هرچند امکان ادامه آن وجود داشت. این من بودم که تصمیم گرفتم این اتفاق رخ دهد، چون آنقدر اتفاقات خوب برایم افتاده بود و تواناییهایم بیشتر شده بود که میدانستم میتوانم کارهای بزرگتری انجام دهم. پس تصمیم گرفتم جهت فعالیتم را عوض کنم تا بتوانم عملکرد بهتری داشته باشم. متاسفانه مردم ما شکست را پایان راه میبینند و فکر میکنند پس از شکست همه چیز تمام میشود. من این کار را انجام دادم تا به آنها نشان دهم کسی که شکستخورده است هم میتواند ادامه دهد، زندگی کند، کار جدید شروع کند. من فقط و فقط برای شکستن تابوی بزرگ «شکست» و انتقال تجربیاتم دست به این کار زدم.
درباره شکستتان و علل آن توضیح میدهید؟
من به این علت کارم را متوقف کردم که پایه و اساس کارم درست نبود. من تجربه لازم را برای شروع یک کسبوکار نداشتم. شما برای شروع یک کسبوکار و موفق شدن در آن باید دانش آن کار را داشته باشید که آن موقع من فاقد این دانش بودم. من اصول حسابداری و بهای تمام شده را بهطور دقیق رعایت نمیکردم. سیستم تبلیغاتی نداشتم. روابط عمومی پایین و بسیاری از تصورات اشتباه که بعدها متوجه آنها شدم، عواملی بودند که باعث شدند ترجیح بدهم این کار را ادامه ندهم. به نظرم سیستم بازاریابی مهمترین بخش یک کسبوکار است که شوربختانه من از آن هیچ اطلاعی نداشتم و یکی از مهمترین دلایل متوقف کردن کارم همین مساله بود.
چه درسی از شکست گرفته و چه شیوهای را برای رفع آن در پیش گرفتهاید؟
مشتری تمام ارزش یک کسبوکار است. اگر بازاریابی را سیستم تنفس یک کسبوکار در نظر بگیریم مشتری مانند نفس برای این بدن است. بهطورجدی روی بازاریابی تمرکز کردم و همچنان مطالعه میکنم. کسب درآمد هیچوقت نباید هدف اول شما باشد. این نگرش را در خودم ایجاد کردم و به دنبال علاقههایم و کسب رضایت مشتری هستم.
چه پیشنهادی برای کارآفرینانی که میخواهند کار خود را تازه شروع کنند دارید؟
قبل از اینکه کارآفرینی و سرمایهگذاری در بیرون را شروع کنند روی خودشان سرمایهگذاری کنند و ذهنشان را قوی کنند. برای شروع یک کسبوکار پیشنهاد میکنم روی رفع نیازهای مشتری (افزایش راحتی و آسایش) تمرکز کنند. بازاریابی را خیلی جدی بگیرند و کسبوکارشان را ترجیحا آنلاین بسازند و قبل از اینکه کسبوکار بزرگی را راه بیاندازند در یک کسبوکار کوچک تجربه کسب کنند.
نرگس فرجی