هفته نامه "شهر امید" در بیست و دومین شماره خود نوشت:
دعوت به خوبی فالورهای خانم معلم
یادمان باشد که گاهی یک قدم کوچک ما میتواند همه دنیای یک فرد نیازمند یا فراموششده باشد.
میان هزاران لایک و کامنت؛ پیدایش کردیم. معلم فرانسه است و مدتهاست که در میان اشتراک عکسهای روزمرهاش، مخاطبانش را به خوبی و انجام کار خیر دعوت میکند و تنها به اشتراک عکسهای زندگی عادی و روزمرهاش اکتفا نمیکند بلکه از ظرفیت لایکهای بیشماری که 138 هزار فالورش در اینستاگرام آن را پای هر عکسی میزنند، برای دعوت آنها به خوبی استفاده کرد.
او را در دنیای مجازی پیدا کردیم و در همان دنیا با او ارتباط گرفتیم، اقدام متفاوت و استفاده منحصربهفردش در استفاده هدفمند از فضای مجازی آن هم در بستر اینستاگرام باعث شد که به سراغ او رفته و این بار «مطهره حیدری» سوژه گزارش مهربانی ما شود؛ برخوردش صمیمی است و از تصمیم ماهانهاش برای انجام «خوبی» میگوید و هشتگ #دعوت_ به _خوبی را برایمان شرح میدهد.
از مطهره که در صفحهاش همه او را با نام «مطی» میشناسند، در مورد این اقدامش میپرسم و او از مادربزرگش که بهتازگی فوت کرده برایمان میگوید: «بعد از فوت مادربزرگم حالم اصلا خوب نبود و تمام کاری که من از صبح تا شب و شب تا صبح انجام میدادم؛ گریه بود. بهطوریکه حوصله هیچ کاری را نداشتم و حتی کلاسهای آموزش زبانم را نیز با وجود عشقی که به تدریس داشتم، تعطیل کردم، تا اینکه در نیمههای شب در میانه پیامهای ارسالی تلفن همراهم، پیامی توجهم را جلب کرد که نوشته بود، اموات بعد از مرگشان التماس میکنند که چیزی برای ما بفرستید ولو به اندازه یک جرعه آب یا پاره استخوان. بعد از خواندن این پیام حالم بد شد چرا که آنجا بود که متوجه شدم گریه و زاری من به درد مادربزرگم نمیخورد، بهقدری تحتتاثیر این موضوع قرار گرفتم که یک بامداد با پنج نفر از دوستانمان تصمیم گرفتیم کوهی از وسایل هیجانی و شیرینیهای خوشمزه را برای بچههای بیمارستان مفید ببریم، تا بلکه با این وسایل بتوانیم لبخندی در صورت ماه بچههای بستریشده در بیمارستان ایجاد کنیم.»
به عکسهایی که پرستاران این بیمارستان در دایرکت برایش فرستادهاند اشاره میکند و میگوید: «بچههایی که در بخشهای مختلف بیمارستان بستری شده بودند آنقدر از لوازمالتحریر و شیرینیهای ما خوششان آمده بود که بنا بر اعلام پرستارها ساعتها و روزها با آنها سرگرم بودند و این نشاط و شادی که به یکباره با این وسایل کوچکمان در بخش بستری ایجاد شده بود ما را تشویق کرد تا راه را ادامه دهیم.»
قرارشان با چند دوست صمیمی ماهانه است و با هم وعده کردهاند تا ماهانه وسایلی را برای آدمهایی که مدتهاست به دلیل جبر روزگار لبخند نزدهاند هدیه ببرند، باشد که دقایقی مشکلات خود را از یاد ببرند؛ مقصد دومشان آسایشگاه کهریزک است و میگوید: «برای پدربزرگ و مادربزرگهای کهریزک جوراب و روسری خریدیم، هنگامی که روسریهای گلگلی و جورابها را به این افراد هدیه میدادیم برقی در چشمانشان میدرخشید که ما را برای ادامه راه مصممتر میکرد، مادربزرگ و پدربزرگهایی که در تاریکی و روشنایی اتاقهایشان به پنجره خیره شده و ناامیدانه منتظر بارقه امیدی بودند تا آنها را از اینجا به جایی دور و زیبا ببرد و ما تنها توانستیم دقایقی لبخند فراموششده را به آنها باز گردانیم.»
به درخواستهای مکرر فالورهایش برای همراهی در کمپین دعوت به خوبی اشاره میکند و میگوید: «خاطره خوبی از کارهای خیر آن هم به صورت مجازی ندارم و قبلا از نزدیک در جریان دردسرهایی که برای یکی از دوستان خیرم که از ظرفیت فضای مجازی برای آزادی زندانی استفاده کرده بود، قرار داشتم و نمیخواستم این اتفاق هرچند هزار برابر ضعیفتر برای من نیز رخ دهد بهطوریکه مجبور شوم از دعوت افراد به خوبی دست بردارم، به همین دلیل بارها در اینستاگرامم به دوستهای مجازیام گفتهام که آنها هم میتوانند بدون وابستگی به گروه یا سازمانی دور یکدیگر جمع شوند و با هماهنگی کوچک با خیریهها به انجام کار نیک بپردازند چراکه من در توانم نیست در حجم وسیع یا در فضای اینستاگرام مدیریت امور خیر را انجام دهم.»
بهطور مداوم از من میخواهد تا در مصاحبه قید کنم که دوستانش نقش مهمتری در پیشبرد اهداف کمپین دارند و او تنها یک مهره از زنجیره و دایره افراد نیکوکاری است که میخواهند لبخند را به دیگران هدیه کنند: « فارغ از استفادههای متفاوتی که از فضای مجازی میشود باید بگویم اینستاگرام ظرفیت خوبی برای ترویج فرهنگ نوعدوستی و کمک به جامعه دارد تا افراد در گردش مجازی خود به کارهای خوب دعوت شوند.»
به بزرگ شدن دایره دوستان خیرش اشاره میکند و میگوید: «به اینکه اینهمه آدمهای خوب، مهربان و دست به خیر هنوز در اطرافمان هستند افتخار میکنم. در ابتدای راه فقط دو نفر بودیم و بعد از آن 5 نفر شدیم اما حال در سومین ماه دعوت به خوبی، به جمع 20 الی 30 نفره رسیدیم و این درحالی است که اول راه تنها با دویست هزار تومان آغاز کردیم و خرید مهرماه را با 15 میلیون تومان به پایان رساندیم و توانستیم برای 300 کودک نیازمند کوره پزخانههای اطراف تهران لوازمالتحریر و کیف دخترانه و پسرانه بخریم.»
آنطور که میگوید و بارها در سخنانش تاکید دارد تنها هدفشان برگرداندن لبخند به صورتهایی است که بنا به دلایلی غمگین هستند، از اثرات پنهان و آشکار این عمل خیرش میگوید که هر بار مبلغی را برای کمک کنار گذاشته چندین برابرش از راههای مختلف به زندگیاش برگشته و میگوید: «همه آدمها دلشان برای کمک کردن به دیگران ضعف میرود و دوست دارند تا یک نفر دستشان را برای کمک به دیگران بگیرد و گویا خودشان به تنهایی همت و انگیزه کافی برای شروع کردن یک کار خیر را ندارند و شاید میترسند که موفق نشوند اما باید بگویم آن موقعی که تصمیم میگیری برای کار خیر بپاخیری خداوند نیروی مضاعفی به تو میدهد که هیچ سختیای را در طول مسیر احساس نمیکنی یا ممکن است برخی تصور کنند که باید پشتوانه مالیشان میلیونی باشد اما میتوان با کمترین هزینه خریدهای مناسب و کاربردی داشت همانطور که ما هم با دویست هزار تومان دعوت به خوبی را آغاز کردیم و در طول مسیر با افزایش تعداد همراهانمان این مبلغ نیز افزایش یافت.
#دعوت_ به _خوبی، حرکتی نوعدوستانه و بدیع است تا هموطنان ما در میان گردشهای خود و در میان لایکهایی که با معنا و بیمعنا به پای عکسها و مطالب افراد میخورد به یاد افراد نیازمند نیز باشند.
مژگان انصاری