گفتوگو با دکتر عباس شاکری، کارآفرین و مدیرعامل گروه دانشبنیان لکو
جسارت لازمه کارآفرینی است
دکتر عباس شاکری مدیرعامل گروه دانشبنیان لکو از جمله کارآفرینانی است که با طی کردن مسیری سخت توانسته برای عده زیادی شغل ایجاد کند.
بارور کردن ایدههای خام، کارکرد همه کارآفرینان خلاق است. کارآفرینانی که برای رسیدن به هدف نیاز به خلق ایدههای متفاوتی دارند. ایدههایی که باید بر اساس نیاز بازار طراحی و رشد کنند تا موجب اشتغالزایی شوند.
«شهر امید»، با این کارآفرین موفق به گفتوگو نشسته تا درباره حوزه فعالیتش بیشتر بداند. در ادامه شاکری به سؤالات مختلفی پاسخ داده که میخوانید.
درباره حوزه فعالیتی که در آن مشغول به کارآفرینی هستید، توضیحاتی را بفرمایید؟
گروه دانشبنیان لکو، به دنبال طراحی و تولید، تجهیزات دانش آموزشی در شاخههای مختلف است. این شاخهها شامل روباتیک، هوافضا، آزمایشگاه، پرینترهای سهبعدی، خلاقیت و ... میشود. هدف ما این است که دانشآموزان با لذت به موشکافی پدیدههای علمی مختلف بپردازند و آنها را بهخوبی یاد بگیرند و در زندگی خود بهکار گیرند. به نوعی گروه ما به عملیاتی کردن آموزشهایی که دانشآموزان در مدارس تحت تعلیم آنها قرار میگیرند، میپردازد. در این حوزه از فعالیت، نزدیک به 213 نفر بهطور مستقیم با گروه لکو همکاری میکنند و گروه برای این تعداد اشتغالزایی کرده است. در این میان نزدیک به 500 نفر نیز بهصورت غیرمستقیم با گروه در ارتباط هستند. مربیانی که در مدارس دستاوردهای گروه دانشبنیان لکو را آموزش میدهند، از جمله کسانی هستند که بهطور غیرمستقیم با ما همکاری میکنند. همچنین گروه لکو خدمات و محصولات خود را بهصورت سراسری در تمامی نقاط کشور ارائه میکند.
چه نیازی احساس کردید که به سراغ این حوزه از کارآفرینی رفتید؟
نبود یک سیستم آموزشی مناسب با نیاز جامعه، دلیل اصلیمان برای حضور در این حوزه از کارآفرینی بود. به هرحال ما نیز در همین سیستم آموزشی تعلیم و آموزش دیدهایم و بهخوبی با ضعفهای آزاردهنده بخش عملیاتی آن آشنا هستیم و میدانیم که چقدر بخش تئوریک آموزش کشور بر بخش عملیاتی آن غلبه دارد. گروه ما برای شروع کار، تحقیقات گستردهای را در رابطه با سیستم آموزشی کشورهای مختلفی به مانند آمریکا، فرانسه و ... انجام داد. در این تحقیقات به این نتیجه رسیدیم که هیچ کشوری یک شبه و در زمانی کوتاه نتوانسته سیستم آموزشی خود را تغییر دهد و در تمامی آنها NGOها و سیستم آموزشی مکملی به کمک سیستم آموزش و پرورش آمده است و باعث تغییر آرامآرام شدهاند. شاید بتوان مدارس غیرانتفاعی را چیزی شبیه به سیستم آموزشی مکمل دانست که آن هم در کشورمان به دلایلی با شکست مواجه شد. بنابراین در بیشتر کشورها شرکتها و فعالانی به کمک سیستم آموزشی آمدهاند و خلاء موجود در آن را رفع کردهاند. بعد از این مرحله خدمات آموزشی مکمل بهعنوان بخشی مهم وارد سیستم آموزشی اصلی کشورها شده است. حال با اینکه سیستم بسیاری از کشورها تغییر کرده اما هنوز چنین شرکتهایی در کشورهای بزرگ فعالیت کرده و خدماتی را در این حوزه تولید میکنند.
به نظرتان کارآفرینان کشورمان با چه مشکلاتی روبهرو هستند؟
کارآفرینان با چالشهای مختلفی روبهرو هستند. برخی از چالشها آنقدر تکراری شده که به شکل کارهای روزمره درآمدهاند. سود بانکی و پرداختیها به تامین اجتماعی آنقدر بالاست که کارآفرینان واقعا برای مقابله با آنها چاره دیگری ندارند. کارآفرینان مجبور هستند، 30درصد از مزایای کارکنان خود را به سازمانی به مانند تامین اجتماعی بدهند که خروجی مشخصی از آن وجود ندارد. نکته جالب این است که طبق مطالعات انجام شده، در کشورهای دیگر، فقط 4درصد از حقوق کارکنان بابت بیمه کسر میشود. حال بابت همین 4درصد کارکنان خدمات قابلتوجهی را دریافت میکنند اما در کشورمان این موضوع به چالشی بزرگ تبدیل شده و کارآفرینان باید بابت وضعیت آشفته سازمان تامین اجتماعی هزینه کنند. در نظر داشته باشید، کارآفرینان باید مبلغ قابلتوجهی از درآمد نیروی انسانی خود را به سازمان تامین اجتماعی واریز کنند و این منصفانه نیست. قانون نیز کارآفرینان را بابت پرداخت این مبلغ مجبور کرده است. اجباری که اگر از آن سر باز زنند باید جریمه پرداخت کنند. از طرف دیگر نرخ بالای سود بانکی نیز واقعا مشکلساز شده است. بازار سرمایه نیز آنچنان مطمئن نیست و وضعیت آن چندان با نرخهای بالای بانکی فرقی ندارد. سودهای بالای بانکی فشار زیادی را به کارآفرینان وارد میکند. فشاری که صدمات جبرانناپذیری را به آنها میزند. کارآفرینان علاوه بر این موارد با چالشهای دیگری به مانند بحث صادرات مواجه هستند. مطمئنا کارآفرینان اگر فقط به بازار داخلی نگاه کنند، آینده روشنی را پیش روی خود نخواهند داشت. جای برنامههای صادراتی و برنامههای آموزشی بهخصوص برای کارآفرینان نوپا در اقتصاد کشور خالی است. مجموعههای تسهیلکننده صادراتی در کشورمان وجود ندارند برای مثال زمانی که گروه ما بحث صادرات را به کشوری به مانند عراق شروع کرد با مشکلات زیادی روبهرو بود و با سعی و خطای بسیار و آهسته، مسیر حرکتی خود را پیدا کرد. بنابراین شاید بهتر باشد که کارآفرینان دیگر برای شروع صادرات از تجربه دیگران استفاده کنند. درنتیجه به نظرم بزرگترین مشکل کارآفرینان در داخل نبود بازار روشن صادراتی است و باید دولت و فعالان اقتصادی با نگاهی دقیقتر به آن راهکارهای درستی را در این زمینه ارائه کنند.
در حوزه کارآفرینی چه پیشنهادی را دارید؟
به تازهکاران این حوزه پیشنهاد میکنم، جسارت در کار را با تندروی اشتباه نگیرند. برای شروع کارآفرینی، جسارت لازمه کار است. جسارت داشتن، تندروی نابخردانه نیست. هزینههای چندمیلیونی برای تبلیغات و کارهای غیرضروری همیشه کارآفرینان را با مشکل روبهرو میکند. کارآفرینان نباید روی سودهای فصلی که اوایل کار به دست میآورند، حساب ویژهای باز کنند. موضوع مهمتر بحث تولید محصولات مجهز و استاندارد برای صادرات است. بحثی که کارآفرینان باید از همان شروع کارشان به آن توجه کنند. در ضمن کارآفرینان از همان ابتدای کار باید به بازار منطقه نیز توجه داشته باشند و با نگاه ویژه به منطقه کارشان را شروع کنند تا در بازار باقی بمانند.
نرگس فرجی